Loading
داغ علی اکبرم تو قلب من تازه شد غرق به خون دیدمت داغ حسن تازه شد قاسمم دیدم تو رو دوره کردن و از مرکب انداختن دیدن زره نداری به پیکرت تاختن کبوتر مهاجرم امانت برادم یکم دیگه دووم بیار پاشو با هم بریم حرم ای شاخ شمشادم شیر بنی هاشم به حال من رحمی یابن الحسن قاسم رفتی که جنگیدن و نشون میدون بدی کی فکر میکرد اینجوری رو دست من جون بدی قاسمم وقتی تنت پاره پاره شد هنوز نفس داشتی اشکای داغ منو به خونت آغشتی یه جور منو صدا زدی یه جوری دست و پا زدی آتیش به سینه منو به قلب خیمه ها زدی افتادی و عالم یاد حسن افتاد نقش هزاران هلال رو این بدن افتاد