Loading
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن دوش شراب ریختی، وز بر ما گریختی بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم بگویدم، دم مزن و بیان مکن ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگو مست و خراب میروی خانه به خانه کو به کو عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو با که حریف بودهای، بوسه ز کی ربودهای زلف که را گشودهای حلقه به حلقه مو به مو کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن