Loading
آن تُرک پری چهره که دوش از بَرِ ما رفت آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت؟ تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین کس واقفِ ما نیست که از دیده چهها رفت دور از رخِ تو دم به دم از گوشهٔ چشمم سیلابِ سرشک آمد و طوفانِ بلا رفت از پای فتادیم چو آمد غمِ هجران در درد بمردیم چو از دست دوا رفت آن تُرک پری چهره که دوش از بَرِ ما رفت آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت؟ تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین کس واقفِ ما نیست که از دیده چهها رفت آن تُرک پری چهره که دوش از بَرِ ما رفت آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت؟ تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین کس واقفِ ما نیست که از دیده چهها رفت بر شمع نرفت از گذرِ آتشِ دل، دوش آن دود که از سوزِ جگر بر سر ما رفت دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کارِ دعا رفت آن تُرک پری چهره که دوش از بَرِ ما رفت آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت؟ تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین کس واقفِ ما نیست که از دیده چهها رفت