Loading
عجب سروی عجب ماهی عجب یاقوتو مرجانی عجب جسمی عجب عقلی عجب عشقی عجب جانی عجب لطف بهاری تو عجب میره شکاری تو در آن غمزه چه داری تو به زیر لب چه میخوانی عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی تویی کامل منم ناقص تویی خالص منم مخلص تویی سورو منم راقص من اسول تو معلی یی عجب حلوای قندی تو امیر بی گزندی تو عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی به هر چیزی که آسیبی کنی آن چیز جان گیرد چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی مروّه کن دلو جان را دل تنگ پریشان را گلستان ساز زندان را بر این ارواح زندانی عجب حلوای غم بی تو امیر بی گزندی تو عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی عجب حلوای غم بی تو امیر بی گزندی تو عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی