Loading
در کوچه های خلوت این شهر تاریک عطر تو جاریست یادگارم از تو افسوس زخم کاریست ای انتظار تا ابد در حال جریان من بی قرارم بی تو برای زندگی شوقی ندارم از من گذشت بی پروایی من ماندم و این تنهایی من را شکست این سرگذشت اما گذشت از من مپرس در تنهایی این زندگی با رسوایی چگونه بر قلبم گذشت اما گذشت از من مپرس با خود چه کردم چون رفته ام در خود که دیگر برنگردم در بین جمع تنهایی ام را گریه کردم عاشقانه بر شانه باد تکیه کردم از من گذشت بی پروایی من ماندم و این تنهایی من را شکست این سرگذشت اما گذشت از من مپرس در تنهایی این زندگی با رسوایی چگونه بر قلبم گذشت تنها گذشت