Loading
اگه من طاقتماندازه تو خوب بود که الان جا تاریکی توقلب مننور بود یکماز صبرتم به منم قرض بده شاید تو مغز منم وا بشه این گره اگه از اولش امید نداده بودی یا تو مغزم از خودت یه بت نساخته بودی الان این استرس و دلشوره ها نبودن وقتی که میرفتی بعد تو رفته بودن کیمنوبغل کنه وقتی خسته میرسم خونه کی به اندازهتو مراقب روح و تنم بوده کینوازشم کنه غرق آتیشم کنه هرشب چطوری از دل این آتیشی که ساختی برام رد شم تو منو کشوندی توی این شهر غریب توو گوشم میخوندی آوازای دل فریب منکه بلد نبودم آدم عشق نبودم تا سر کوچشم حتی نرفته بودم یه دل سیر بغل تو دیگه شده یه عقده کی با حرفاش اومده عقل از سر تو برده کی جا من اومد که به عشقت مبتلا شد دلیل این جدایی و رفتن حرمتا شد کی منوبغل کنه وقتی خسته میرسم خونه کی به اندازهتو مراقب روح و تنم بوده کینوازشم کنه غرق آتیشم کنه هرشب چطوری از دل این آتیشی که ساختی برام رد شم