Loading


من مست و تو دیوانه یک شمع و دو پیمانه با عشق همین خانه تا باد چنین بادا تو زنی و من رقصم عاشق و رها ازغم دستان تو در دستان تا باد چنین بادا تو ماهی و من ماهی هر راهی که تو خواهی کویت میشوم راهی تا باد چنین بادا زلفان تو مستم کرد چشمان تو مستم کرد هر آن تو مستم کرد تا باد چنین بادا در این طرب و شادی از هرچه غم آزادی دل را تو به من دادی تا باد چنین بادا داری تو رخی زیبا همچون سحری ای عشق در حلقه ی مستانت تا باد چنین بادا