Loading
وقتی که تو دل سنگت پر از رنگو ریاست وقتی که ساز صداقتت همیشه بی صداست وقتی یک بار نشد تا سر حرفات بمونی نتونستی قدر عشق بی ریا رو بدونی،بدونی نمیتونم نمیخوام که با تو همصدا بشم من به خاطر خودت از تو باید جدا بشم نمیتونم نمیخوام حرفاتو باور بکنم قصه ی دروغ احساستو از بر بکنم نمیتونم نمیخوام نمیتونم نمیخوام اگه من میخوام برم امروزو تنهات بذارم تنهات بذارم،تنهات بذارم واسه اینه که خودت رو به تماشات بذارم اما من هرگز نخواستم که فراموشت کنم مثل آسمون بی ستاره خاموشت کنم،خاموشت کنم نمیتونم نمیخوام که با تو همصدا بشم من به خاطر خودت از تو باید جدا بشم نمیتونم نمیخوام حرفاتو باور بکنم قصه ی دروغ احساستو از بر بکنم نمیتونم نمیخوام نمیتونم نمیخوام صدای تیک تیک ساعت میگه وقت رفتنه لحظه ی جداییو خداحافظی رو گفتنه نمیتونم نمیخوام که با تو همصدا بشم من به خاطر خودت از تو باید جدا بشم نمیتونم نمیخوام حرفاتو باور بکنم قصه ی دروغ احساستو از بر بکنم نمیتونم نمیخوام نمیتونم نمیخوام