Loading
همیشه با من تو این خیابون قدم میزد حیف میگفت محاله بیاد یه روزی روزای بد حیف باید میگفتم دوستش ندارم چشامو خوند حیف میگفت میمونه اگه بتونه اما نموند حیف میگفت بمیره نمیگه میره تا اینو گفت رفت تا اومدم بهش بگم تو رویات یادم نیوفت رفت میگفت بمیره نمیگه میره تا اینو گفت رفت تا اومدم بهش بگم تو رویات یادم نیوفت رفت به جز یه دل که شکسته چیزی برام نذاشت حیف با اینکه خیلی هواشو داشتم دوستم نداشت حیف خودش نمیگفت خودم میدونم که خسته بود حیف شاید دلش رو یکی یه جایی شکسته بود حیف حیف میگفت بمیره نمیگه میره تا اینو گفت رفت تا اومدم بهش بگم تو رویات یادم نیوفت رفت میگفت بمیره نمیگه میره تا اینو گفت رفت تا اومدم بهش بگم تو رویات یادم نیوفت رفت