Loading
تورو خواستن مثه تقدیر فراتر از اراده ام بود فراموش می شدم چونکه همیشه تورو یادم بود تورو خواستن شبیه خون توی رگهام پیچیده عذاب تو دردامو به بغضم هویت میده نه به این همه تنهایی نه به بغض اعتراض دارم به اندازه ی خوبیات به دردتم نیاز دارم نه به این همه تنهایی نه به تو اعتراض دارم به اندازه ی خوبیات به دردتم نیاز دارم به دردتم نیاز دارم میسوختم تا مبادا که یه آن گم شی تو تاریکی کجا به جز کنار من به عشق اینقدر نزدیکی الان که غرق تحسینی نگو بهم که تورو باختم خود من این بتو از تو توی ذهن همه ساختم تو بخشی از منی هر چند تمومش انتظار بوده روی شخصیتم انگار غمت تاثیر گذار بوده نه به این همه تنهایی نه به بغض اعتراض دارم به اندازه ی خوبیات به دردتم نیاز دارم نه به این همه تنهایی نه به تو اعتراض دارم به اندازه ی خوبیات به دردتم نیاز دارم به دردتم نیاز دارم