Loading
نارفیقی مال یه دیقته داشتن یه رفیق خوب واسم یه حسرته من ساده رو بگو بیخود پای تو وایسادم خداییش زمین گرمم کمته همه میگن انقدر نفرینش نکن یه روز دست از پا درازتر برمیگرده میاد تو خونت اگه وقتی ولم کرد تابمیرم اون صد سال سیام دیگه نمیخوام بمونه اونکه حسرت یه روز خوش عاشقی رو واسه پزدادن به اینو اون رودلم گذاشت منت میذاشت سرم عاشق دواتیشتم اما تو عشقش یه دل صاف و سادم نداشت اخه بگو کاری که توکردی با این دلم اخه دشمن خونیم با هام میکرد بگو اخه بگو اخه بگو گناه این دل صاب مرده چی بود که باید گول تورو میخورد ای گربه صفت لقمه از دهن خودش میزد میداد به تو خودش غصه میخورد اخه بیمعرفت بگو بعده این همه وقت که دلم هوای اون دل سنگتو داشت