Loading
عطر امروزت چقدر وحشی بود وقتی که غرور رو فریاد میزد حتی اون سکوته توی چشمات انگاری داشت سر من داد میزد میشه حتی اینو احساسش کرد یه روزایی صورتت ماله تو نیست این روزا خیلی بهت مشکوکم ته فنجون خبر از فاله تو نیست من دیگه خسته شدم باور کن نمیشه کنار اومد با خنده هات این روزا نمیشه دیگه فهمید تورو حتی دیگه توی گریه هات من میگم عوض شدی ، میخندی راحت از حرفای من رد میشی تا میخوام حرفمو تکرار کنم میشی کم حوصله و بد میشی انتظار رو خسته کردم دیگه میدونی خیلی ازت دلگیرم این روزا به کی نگاه میکنی وقتی من با فکر تو در گیرم من دیگه خسته شدم باور کن نمیشه کنار اومد با خنده هات این روزا نمیشه دیگه فهمید تورو حتی دیگه توی گریه هات